محمد تقی بهار ملقب به ملک الشعرا روزنامه نگار ، ادیب،سیلستمدار
و شاعر ایرانی است.متولد مشهد است وتحصیلات مقدماتی ادبیات را
نزد پدر آموخت.وسپس به تکمیل معلومات خویش پرداخت.پس از فوت
پدرش به دربار مظفرالدین شاه رفت.
او6 دوره نماینده مجلس بودوسالها هم استاد دکترای دانشکده ادبیات بود
سپس به علت پیوستن به آزادیخواهان زندانی شدکه این دوره از تبعید
و زندان از پر مایه ترین سالهای زندگی ادبی او محسوب میشود.در سال
1330فوت کرد ودر آرامگاه ظهیروالوله به خاک سپرده شداز او دیوان اشعارش و سبک شناسی رامیتوان نام برد.مرغ سحر ناله سرکن.......................
بهار آمد بهار آمد بهار خوش عذار آمد
خوش و سرسبز شد عالم اوان لاله زار آمد
ز سوسن بشنو ای ریحان که سوسن صد زبان دارد
به دشت آب و گل بنگر که پرنقش و نگار آمد
گل از نسرین همیپرسد که چون بودی در این غربت
همیگوید خوشم زیرا خوشیها زان دیار آمد
سمن با سرو میگوید که مستانه همیرقصی
به گوشش سرو میگوید که یار بردبار آمد
بنفشه پیش نیلوفر درآمد که مبارک باد
که زردی رفت و خشکی رفت و عمر پایدار آمد
همیزد چشمک آن نرگس به سوی گل که خندانی
بدو گفتا که خندانم که یار اندر کنار آمد
صنوبر گفت راه سخت آسان شد به فضل حق
که هر برگی به ره بری چو تیغ آبدار آمد