ولادیمیر مایاکوفسکی
(زاده ۱۹ ژوئیه، ۱۹۹۳ - درگذشته ۱۴ آوریل، ۱۹۳۰)
ولادیمیر مایاکوفسکی، شاعر درامنویس فوتوریست (آیندهگرای) انقلابی روسی در روستای بغدادی استان کوتائیسی گرجستان در قفقاز دیده به جهان گشود. وی در دوران خلاقیت و فعالیتهای هنری یکی از استادان سبک فوتوریسم بود و همگام با خیزشهای انقلابی در روسیه رشد یافت و پس از انقلاب بلشویکی روسیه و در دوران حکومت شوروی یکی از نامآورترین شاعران عصر خود بود.
این شاعر فوتوریست انقلابی روسی از سن ۱۴ سالگی به عضویت حزب بلشویک درآمد و از سالهای قبل از انقلاب فعالیت هنری و سیاسی خود را آغاز نمود. وی در شعر روسی وزن، الفاظ، عبارات، تمثیلها و استعارات تازه و بدیع پدید آورد، با دنبال نمودن سبک آیندهگرایانه آثار خود را خلق مینمود ولی به همه اصول این سبک پایبند نبود و روش خاص خود را دنبال میکرد.
مایاکوفکسی از اتخاذ هیچ وسیلهای برای انتشار افکار و آثار خود باک نداشت و حتی در کوچهها قدم میزد و برای مردم شعر میخواند. حکایت میکنند: "در سالهای جنگی داخلی در روسیه او به جبهههای جنگ میرفت و در سنگرها اشعار خود را برای سربازان میخواند. مردم از اشعار او الهام گرفته، بی محابا به جنگ میشتافتند. او با صدایی رسا و پرجوش و خروش در رادیو آثار خود را میخواند و مردم آن اشعار را فورا حفظ میکردند..."
از سیزده جلد میراث ادبی مایاکوفکسی، دوازده جلد آن بعد از انقلاب به وجود آمده است. او ادبیات منظوم و شعر را با واقعیت نزدیک کرده آن را در خدمت نیازمندیهای معاصر گذاشت و تبدیل به سلاحی برای مبارزه در راستای اهداف خود نمود. مایاکوفکسی از اشعار کلاسیک لذت میبرد اما بندهٔ آنها نمیشد. او میگفت: هنر باید با زندگی درآمیخته بشود. یا باید در هم آمیخته شود یا باید نابود بشود.
مایاکوفسکی روز 14 آوریل 1930 با شلیک گلوله به قلب خود به زندگیش پایان داد. در نامه ای که در کنار او پیدا شد چنین نوشته شده بود:
برای همه ... می میرم.هیچکس مقصر نیست و شایعات الکی را نیندازید.اینجانب مرحوم از شایعه بدم می آید. مامان ،خواهرانم،رفقایم،مرا ببخشید.این روش خوبی نیست(و به هیچکس آن را توصیه نمی کنم) ولی من چاره ی دیگری نداشتم. لیلی دوستم داشته باش. رفیق دولت،خانواده ی من عبارت است از : لیلی بریک،مامان،خواهرانم و ورونیکا و یتولدوونا پولونسکایا.اگر زندگی آنها را فراهم کنی متشکرم. شعار نیمه تمامم را به خانواده بریک بدهید.آنها می دانند چه کار باید بکنند.
همانطور که می گویند
"پرونده بسته شد"
و قایق عشق
بر صخره روزمره زندگی شکست
با زندگی بی حساب شدم
بی جهت
دردها را
فاجعه ها را
دوره نکنید
و یا آزار ها را.
شاد باشید.
بسیاری معتقدند علت خودکشی او سرخوردگی شدید از وضعیت اجتماعی و سیاسی اتحاد شوروی در آن زمان بود. جسد وی در گورستان بزرگان انقلاب دفن گردید. وی در شوروی بزرگترین شاعر دورهٔ انقلابی لقب گرفته بود. از آثار او که به فارسی ترجمه شده است میتوان به ابر شلوارپوش اشاره کرد.
...شاید ورق بازی کردم
شاید
حنجره خسته از ناله قلبم را
با شراب التیام دادم
...قدمم
مسافت را
در کوچه ها
لگد مال می کتد
جهنم درونم را
اما
چاره چیست؟
...حا لاست
با مهره های پشتم
نی لبک بنوازم.